مرداد 1390,ساعت 18:52:23

 

در فلات کوهستانی آفتاب زده، طی زمان های دراز،

انسان های بزرگی زیسته اند

موضوع پایین آوردن مجسمه یکی از قهرمانان ملی

  – آریوبرزن - از میدان مرکزی شهر یاسوج، به

دستور دادستان خائن انقلاب اسلامی و با تقاضای سپاه

پاسداران جنایتکار ، و روبه رو شدن با مخالفت

جنبش رهائی بخش لرستان و

تشکیل حلقه های خود جوش جوانان به گرد

این مجسمه برای حفاظت از آن، در صدر خبر و

گزارش های چند هفته اخیر قرارداشت. دادستان

انقلاب اسلامی یاسوج علت حکم پایین آوردن مجسمه

آریوبرزن را ”ترویج نمادهای ارزشی از جمله شهدا

و علما“ ذکر کرده است. همچنین فرمانده خائن سپاه

فتح، لشگر سپاه پاسداران دراستان کهگیلویه

و بویراحمد، که به تحریک آن حکم پایین آوردن

مجسمه صادر شده، با انتقاد از نصب مجسمه آریوبرزن

، قهرمان مقاومت گفته بود: ”امروز دم اسب آریوبرزن

را مشرف بر تمثال مبارک شهیدان کرده اند و

ضروری است دادستان دستور تخریب آن را بدهد.“

واپس گرایان، و ستیز با فرهنگ، ارثیه معنوی، و هویت ملی

در این فلات کوهستانی آفتاب زده، طی زمان های دراز، انسان های بزرگی زیسته اند که هر یک در کالبد مادی و معنوی عصر خود، با شراره ای ناب بخاطر آنچه که آنها عدالت و فضیلت می شمرده اند، سوخته اند. برای خود من آشنایی با کارنامه خونین و سوزان حیات معنوی آنان یک بیداری، یک غرور و یک احساس وظیفه ژرف بود و تصور می کنم برای همه کسانی که سود یا مقام یا استغراق درهستی بهیمی، خرد و آگاهی آنها را کدر نساخته، چنین خواهد بود!

 

[ بر گرفته از: پیشگفتار کتاب برخی بررسی ها در باره جهان بینی ها و جنبش های اجتماعی در ایران – مرداد ماه ۱۳۴۷]

 

موضوع پایین آوردن مجسمه یکی از قهرمانان ملی  – آریوبرزن - از میدان مرکزی شهر یاسوج، به دستور دادستان خائن انقلاب اسلامی و با تقاضای سپاه پاسداران، و روبه رو شدن با مخالفت مردمی و تشکیل حلقه های خود جوش جوانان به گرد این مجسمه برای حفاظت از آن، در صدر خبر و گزارش های چند هفته اخیر قرارداشت. دادستان انقلاب اسلامی یاسوج علت حکم پایین آوردن مجسمه آریوبرزن را ”ترویج نمادهای ارزشی از جمله شهدا و علما“ ذکر کرده است. همچنین فرمانده سپاه فتح، لشگر سپاه پاسداران دراستان کهگیلویه و بویراحمد، که به تحریک آن حکم پایین آوردن مجسمه صادر شده، با انتقاد از نصب مجسمه آریوبرزن، قهرمان مقاومت و یکی از سرداران ملی تاریخ ایران، گفته بود: ”امروز دم اسب آریوبرزن را مشرف بر تمثال مبارک شهیدان کرده اند و ضروری است دادستان دستور تخریب آن را بدهد.“

تخریب تندیس ها، پایین کشیدن مجسمه های مفاخر ملی و چهره های نامدار تاریخی، از همان نخستین روزهای حیات جمهوری اسلامی وجود داشته و در سال های اخیر تخریب مجسمه ها و پایین کشیدن شبانه آن ها به ویژه در تهران به صورت سازمان یافته صورت گرفته است، که می توان به تخریب تندیس های ستارخان، باقرخان، سرداران ملی، شهریار غزلسرای نامدار، نابودن کردن شبانه مجسمه های ۵۰ ساله آرش تیرانداز، در میدان مرکزی شهر ساری، اشاره کرد. علاوه بر این ها، واپس گرایان طی چند ماه اخیر در ستیز با فرهنگ، ارثیه معنوی، و هویت ملی اقدام های تخریبی دیگری نظیر نابود ساختن نقاشی های دیواری مربوط به شاهنامه فردوسی در شهر مشهد، برنامه تخریب آرامگاه نادر شاه به بهانه توسعه حریم حرم رضوی، انهدام بافت قدیمی و به لحاظ معماری منحصر به فرد شهر شیراز به بهانه توسعه امام زاده ها، احداث مراکز مذهبی درمجاورت معبد آناهیتا در کنگاور، و تخریب بقایای این اثر باستانی پر اهمیت، تعرض به محدوده بی ستون، و تخریب شهرباستانی بغستان، و تخریب پل باستانی گرگر، در شهرستان شوشتر، انجام داده اند.

همه این مسایل گویای روش سیستماتیک امحاءِ آثار ملی کشور است که بر پایه دیدگاهی شدیدا قشری و واپس مانده صورت گرفته و می گیرد. نابودی و محو ارثیه معنوی و نشانه های بارز هویت ملی و اصولا ستیز با فرهنگ ملی ایران از ویژگی های ارتجاع حاکم است. در این زمینه فعالیت های هدفمند تخریبی فقط به پایین کشیدن تندیس های ستارخان، آریوبرزن یا آرش کمانگیر محدود نمی شود. واپس گرایان درکلیه زمینه ها به نابودی هرگونه اثری از فرهنگ و هویت ملی کمر بسته اند. دراین خصوص چندی پیش استاد گرانمایه شفیعی کدکنی درمطلبی با عنوان: ”از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت“، با اشاره به نمونه هایی در دو رژیم استبدادی- سلطنتی و ولایی - خاطر نشان می سازد: ”در کجای جهان، درقرن بیستم، اگر فرخی یزدی (غرض شخص او نیست، بلکه منظور شاعری آزاده و میهن دوست و شجاع از طراز اوست) کشته می شود، از گور جای او بی خبر می ماند؟ نمی دانم شما تاکنون به این نکته توجه کرده اید که هیچ کس نمی داند جای به خاکسپاری فرخی یزدی کجا بوده است؟ ... چرا هیچ کس نمی داند که قبر فرخی یزدی کجاست؟ خواهید گفت، ”شاید در فلان گورستان بوده است که اینک تبدیل به پارک شده است.“ در آن صورت این پرسش تلخ تر به میان خواهد آمد که چرا ما این چنین ناسپاس و فراموش کاریم که محلی که فرخی یزدی درآن مدفون شده است تبدیل به پارک شود و یک سنگ یادبود برای او درآن پارک نگذاریم؟ ... شاعری که مانند آرش کمانگیر، تمام هستی خود را در تیر شعر خود نهاده است و با دیکتاتوری بی رحم زمانه به ستیز برخاسته است و درزندان همان نظام با ”آمپول هوا“ او را کشته اند، چرا باید محل قبر او را هیچ کس نداند؟ ... ایرج افشار ... یکی از نوادری بود که در همین کشور ما و در همین روزگار ما، با هزینه شخصی برای تمام مسایل فرهنگی و تاریخی آرشیو داشت ... افشار همیشه اظهار تاسف می کرد و با دریغ به یاد می آورد که بعد از کودتای انگلیسی ها علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق، مجبور شده بود برای حفظ جان دوستانش، مجموعه بی شماری از نامه های مرتضای کیوان - آن مرد مردستان و انسان شریف تاریخ معاصر ایران - را که به افشار نوشته بود در چاه آب منزلشان بریزد.“ در ادامه این مطلب، با اشاره به اوضاع کنونی، تاکید می گردد: ”در همین دوره بعد از سلطنت، یعنی در بیست سال اخیر، اولیای محترم  عبدالعظیم (به صرف گذشت سی سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیع الزمان فروزانفر، بزرگترین استاد در تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایران زمین را، به مبلغ ۱ میلیون تومان (درآن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان دست سوم) به یک حاجی بازاری فروختند. هیچ کس این حرف را باور نمی کند. من خودم نیز باور نمی کردم تا ندیدم ... تا خودم رفتم و به چشم خویش دیدم. در کجای دنیا چنین واقعه ای ... امکان پذیر است؟ از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظه تاریخی داشت؟“ [شفیعی کدکنی، منبع گزارش میراث، به نقل از خبر آنلاین، پنجشنبه، ۹ تیر ماه، ۱۳۹۰]. چنانکه پیداست، ستیز با فرهنگ، ارثیه معنوی، و هویت ملی ایران از سوی رژیم ولایت فقیه زوایای گوناگون و متنوعی را در برمی گیرد و به شکل هدفمند و سیستماتیک اجرا می گردد. در سال های اخیر این برنامه علاوه بر آنکه به بنیادهای ملی و جایگاه بی بدیل کشور در جهان آسیب وارد آورده، بهانه یی به دست تعدادی از دولت های نو بنیاد داده است تا با استناد به سیاست و برنامه جمهوری اسلامی به زیان ایران برای خود سابقه و هویت تاریخی بتراشند. پایگاه اطلاع رسانی جرس، ۶ تیرماه، با انتقاد از حکم دادستان خائن  انقلاب اسلامی شهر یاسوج برای پایین آوردن مجسمه آریوبرزن نوشت: ”دردنیای امروز داشتن سابقه تاریخی برای ملت ها و کشورها یک مزیت است. دولت های جدید التاسیس که فاقد تاریخ دیرین هستند به کشوری مانند ایران با ۶ هزار سال پیشینه تاریخی رشک می برند و به صورت مصنوعی در پی ایجاد سابقه تاریخی برای خود هستند.“ به این ترتیب، سیاست رسمی رژیم ولایت فقیه در ستیز با فرهنگ و هویت ملی ایران که دستاورد تمام خلق های ساکن آن است، به سود مطامع توسعه طلبانه استعمار در دوران کنونی است.

سیاست شوم هویت زدایی از سوی رژیم ولایت فقیه آن روی دیگر سکه ی سیاست حمله  به هویت خلق های ساکن ایران تعرض می کرد و به این ترتیب فرهنگ ملی مشترک همه ایرانیان را پایمال می ساخت. ذکر نکته یی درخصوص سیاست واپس گرایان خالی از فایده نیست. همزمان با بحث های داغ پیرامون فرهنگ و ارثیه معنوی تاریخی ایران، خبرگزاری فارس، که به سپاه پاسداران وابسته است، در گزارشی، ۱۲ تیرماه، نوشت: ”یهودی سازی قدس کامل تر می شود ... رژیم صهیونیستی قصد دارد طرحی را بررسی کند که در صورت تصویب نام اماکن و راه های مختلف در شهر قدس از جمله نام این شهر مقدس به اسامی عبری تغییر می کند.“ اگر تغییر نام اماکن از سوی اسراییل به هدف هویت زدایی صورت می گیرد، به اقدام هایی نظیر برچیدن تندیس افتخارات ملی و حذف ارثیه معنوی غنی فرهنگ ملی و تاریخی ایران از سوی رژیم ولایت فقیه چه نامی باید داد؟ آیا ستیز با هویت و فرهنگ ملی مشترک همه ایرانیان هویت زدایی نیست؟ و اصولا چرا اسراییل محکوم بوده ولی جمهوری اسلامی  جنایتکار به خاطر ستیز با هویت ملی محکوم نیست؟ مردم میهن ما در طول تاریخ طولانی و پرفراز و نشیب خود از فرهنگ، ارثیه معنوی، و هویت ملی خود در برابر همه غارتگران، زورگویان و مستبدان داخلی و خارجی به خوبی و شایستگی تمام دفاع و حفاظت کرده اند. جمهوری اسلامی از این قاعده و تجربه تاریخی مستثنی نیست.

 

 

 www.lorabad.com

جنبش رهائی بخش لرستان

تاريخ بروز رساني ( 08 مرداد 1390,ساعت 22:50:31 )