آبان 1391,ساعت 03:19:16

وزارت اطلاعات ايران در گزارشی که روی وبسايت

خود منتشر کرده است، «اتحاد اپوزيسيون نظام جمهوری اسلامی»

  اتحاد ولو به صورت ظاهری، بين اپوزيسيون شکل نخواهد گرفت.

 جمهوری اسلامی در همه زمینه ها به تنگنا افتاده و همدیگر را

افشا میکنند و علیه هم رجز میخوانند. وقت آن است که مخالفان

مقیم خارج و داخل یکپارچه بلند شوند و به حمایت از عدالت و آزادی ،

خیابانهای ایران و شهرهای اروپا و آمریکا را به اشغال خود درآورند.

یک اعتراض قدرتمند در داخل و خارج کشور و جلب حمایت و توجه

جهان نسبت به خواستها و اعتراضات مردم ایران، روحیه مبارزه جوئی

مردم در داخل کشور را تقویت میکند و بسرعت جبهه جانیان حاکم را

که از همیشه پراکنده تر و ضعیف تر است، بحرانی تر میکند.

رژیم فاسد و تبهکار اسلامی با سماجت و خشونت قهرناک در مقابل برآورد خواسته های کوچک آزادی عقیده و بیان، تحمل استقلال ناچیز سلیقه های فردی و آزادی طلبی اجتماعی،  لائیک و مدرن جوانان به بی شرمانه ترین شکل همه جا مقاومت و مقابله ی خونین و سازش ناپذیر می کند و همزمان با فقدان این فرصت های آینده سازی، که حتا اندکی از امید به زندگی مورد نظر جوانان را تأمین نمی کند، رژیم با گستاخی تمام و با قدرت کور و کودن ایستاده است و بی محابا سرکوب میکند. در کنار آنها البته موانع متعدد اصول و فروع دین نیز عملن این ناتوانی های دستگاه را تشدید کرده و اصولن این حکومت دینی دیگر قادر به عبور از دعاوی الهی خود در راستای حل معضل نسل نو که پیگر در حال دگرگونی وطغیان است حتا اگر چه (صوری و مصلحتی) هم باشد، او بهیچوجه مایل به انعطاف نیست و باید گفت که این بساط: دیگر قادر نیست و نخواهد بود جوانان را دوباره حتا در صورت دادن رفرم های بالا هم که شده(رفرماسیون دینی یا اصلاح طلبی دینی) بسمت مواضع خود بسادگی بکشاند! با وجودی که همه ما می دانیم که این نظام هیچگونه استعداد اندکی برای انطباق خود با شرایط متحول (جهان جوانان) را نداشته و ندارد، زیرا که با کمترین نرمش و جابجائی، فنر فشرده چندین دهه استبداد مطلق دینی در رفته و نظام با دست خویش گور خود را خواهد کند.

 

و بتبع همین حقیقت تلخ، نه نظام خودرأی می خواهد شیوه فرهنگ ارتجاعی و قرون وسطائی خود را تغییر داده و متناسب با نگاه رنگین جوامع متلاطم ما سازد و نه حتا تمایل ناچیزی دارد که اراده ی پیشبرد زندگی مردم را به نوعی بدست خود آنان بسپارد. بنابرین او هرگز پاسخگوی چرائی های مشکلات گسترده ی اقتصادی ـ سیاسی، کاری، روابط آزاد زندگی، فضای بازفرهنگی، برابری حقوق زن و مرد، اعمال اراده ی اقلیت های ملی ـ مذهبی و از همه مهمتر تشکل های آزاد صنفی و تابو های جنسیتی و دیگر نیازمندی های طبیعی و در عین حال ضروری توده مردم نیست و بخصوص پابرجائی این روش های فرسوده «دشمن ابتکار و سرزندگی جوانان ست»که قریب به اتفاق آنها از این محرومیت ها بلند شدین رنج می برند.

 

وزارت اطلاعات ايران گزارش خود را با عنوان «تلاش سازمان های جاسوسی آمريکا برای اتحاد عناصر شکست خورده عناصر ضد انقلاب خارج‌نشين» منتشر کرده و گفته که «دشمنان قسم خورده نظام اسلامی» در صدد بر آمدند تا به گفته آن، «پس از شکست فتنه ۸۸، با دادن تنفس مصنوعی به فتنه آن را احياء کنند.»


اين وزارتخانه، تلاش گروه های اپوزيسيون نظام جمهوری اسلامی برای برگزاری نشست در «پاريس و لندن» و اتحاد ميان خود را بخشی از اين طرح دانسته و گفته است که «سوخت رفتن پروژه دولت در تبعيد و نفوذ سردار مدحی در عمق اين پروژه، تمامی نقشه های شوم سرويس های جاسوسی غرب نقش بر آب شد.»


محمدرضا مدحی که رسانه های جمهوری اسلامی از وی با عنوان «نفوذی وزارت اطلاعات» ياد می کنند تا پيش از بازگشت به ايران، با برخی از گروه های ايرانی در خارج از کشور ارتباط برقرار کرده بود.


تلويزيون دولتی ايران در ۱۸ خردادماه ۱۳۹۰ مستندی با عنوان «الماسی برای فريب» پخش کرد که در آن ادعا شده بود وزارت اطلاعات ايران توسط فردی به نام «محمدرضا مدحی» به تشکيلات اپوزيسيون ايرانی خارج از کشور نفوذ کرده و «ايده دولت در تبعيد» آنها را افشاء و در نطفه خفه کرده است.


وزارت اطلاعات ايران در گزارش اخير خود می گويد که «مطرح شدن اين پروژه» باعث شد تا به ادعای آن، «عناصر اپوزيسيون به فحاشی عليه هم پرداخته و يکديگر را به مدحی شماره ۲ و ۳» متهم کنند.


اين وزارتخانه برگزاری نشست ميان گروه های اپوزيسيون جمهوری اسلامی در استکهلم، پايتخت سوئد، را «يکی از مهمترين اهداف اين پروژه ضد ايرانی» عنوان کرده و می گويد که هدف اين نشست، «برقراری اتحاد اپوزيسيون از هم گسيخته برای احيای فتنه در آستانه انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی بود.»


نشست استکهلم در روزهای چهارم و پنجم فوريه امسال و با حمايت بنياد اولاف پالمه به صورت غيرعلنی برگزار شد و گزارشی رسمی از هويت و تعداد شرکت کنندگان در آن منتشر نگرديد.


وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی حمايت بنياد اولاف پالمه از اين نشست را زير سوال برده و می گويد که «خرج نشست را سازمان جاسوسی سيا پرداخته بود» و «حضور نداشتن رسانه ها برای پوشش خبری اين نشست عامل تفرقه و دعوا بين عناصر ضد انقلاب شد.»


اين وزارتخانه نشست «گذار به دموکراسی» در واشينگتن که در روزهای هفتم و هشتم آوريل امسال برگزار شد را «يکی از برنامه های ميز ايران در سازمان سيا» ارزيابی کرده و گفته که هدف از اين نشست، «گردهم آوردن طيف ها و گروهک های مختلف برانداز و محارب و فرقه های استعمار ساخته و ايجاد همگرايی عملياتی ميان آنهاست.»


وزارت اطلاعات ايران بار ديگر اين ادعای رسانه های نزديک به نظام جمهوری اسلامی در ماه های گذشته را تکرار کرده است که در گزارش های خود گفته بودند که نشست واشینگتن، «با پول عربستان سعودی برگزار شده است.»


اين نهاد امنيتی، ايده و چگونگی اتحاد ميان اپوزيسيون جمهوری اسلامی ايران را برگرفته از «مدل شورای ملی مقاومت ملی» و «سازمان مجاهدين خلق» عنوان کرده و در پايان نتيجه گيری می کند که «با وجود اختلافات فاحش، به نظر می رسد به هيچ وجه اتحادی ولو به صورت ظاهری، بين اپوزيسيون نظام جمهوری اسلامی ايران شکل نخواهد گرفت و در حقيقت اين خواب پريشان سرويس های اطلاعاتی دشمن تعبيری نخواهد داشت.»


مسوولان وزارت اطلاعات ايران بارها ادعا کرده اند که بر روی گروه های اپوزيسيون و فعاليت های آنها «اشراف کامل» دارند.


در همين رابطه، حيدر مصلحی، وزير اطلاعات جمهوری اسلامی، روز ۲۴ تيرماه  سال ۱۳۹۰ گفت که «وزارت اطلاعات هم اکنون موضع تهاجمی نسبت به اقدامات دشمنان جمهوری اسلامی ايران اتخاذ کرده است، ايجاد ترديد و شکاف در جريان ضد انقلاب‌های خارج‌نشين از جمله تازه‌ترين اقدامات وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران است.»


گزارش وزارت اطلاعات ايران در زمانی منتشر می شود که گروه های اپوزيسيون جمهوری اسلامی ايران در روزهای شنبه و يکشنبه نشستی ديگر در پراگ، پايتخت جمهوری چک، برگزار کردند.


در این نشست، مباحثی مانند چشم انداز تحولات سياسی در ايران و گذار مسالمت آميز به دموکراسی، ديالوگ ملی، انتخابات آزاد و همگرايی نيروهای اپوزيسيون، مساله قومی- ملی و ارايه راهبرد، بررسی موانع مشارکت گسترده زنان در فعاليت های سياسی، ايران و روند های جاری در منطقه، وضعيت اقتصادی در ايران و فرجام روند های جاری مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت

جوانان می بینند که نیروهای وابسته برژیم دارای فرصت ها و سهمیه ها ئی هستند که آنها آنرا ندارد، چپاول حکومتیان، چنگ قدرت سران، نابرای روزافزون، آشکال تبعیض و تحقیر را بوضوح لمس می کنند و این ها همه در حالی ست که انتظارهای ابتدائی آنان توسط نیروهای مختلف همه جه: در سطح محله ها تا میحط آموزشی و ورزشی و تفریحی به بی رحمانه ترین شکل غیر ممکن در طی سال های حاکمیت ولائی سرکوب شده و آنان همه جا زیر نظر، کنترل و تیغ تیز عوامل رژیم هستند. در 25 خراداد 88 بخشی از سازمانگران محله ها شناسائی شده و با شقاوت تمام بدست جلادها سپرده شدند و به بخشی نیز در زندان ها با بی آبروئی تجاوز شد و تعدادی مفقود و کثیری هنوز در زندانها هستند و قطعن آن بخش هم که توانست، سرش رابرای حفظ از مرگ زیر بغل زد و از کشور گریخت!

 

 اما حالا دوباره نزدیک به فاز انتخابات مسخره( بخوان انتصابات) می شویم، اوج جنگ سران است در حالیکه دامنه ی بیکاری و محرومیت و محدویت ها در نتیجه اشتلم بازی های رهبر دیوانه و رئیس جمهور وراج اش کمر اغلب مردم فقیر و مزدبگیران را خم کرده و این نارسائی ها، به بخش حیاتی دارو و درمان نیز سرایت نموده و به دیگر گرفتاری های طاقنفرسا افزوده است

 

ارسالی یاران گرامیمان برای درج در سایت جنبش رهائی بخش لرستان 7+4  www.lorabad.com .

 

.

تاريخ بروز رساني ( 29 آبان 1391,ساعت 11:34:03 )