به مصداق آن ضربالمثل قدیمی که دو کافر بر سر مال یک مسلمان به دعوا برخاستند، نوزده روز است که دو نیروی بیگانه، جنگ را در میهن اسیرمان ایران شعلهور کردهاند. هفت روز است که آتشبس نمایشی برقرار شده، اما هنوز «رهبر خودخوانده، پدرخواندهی ولایت فقیه» از عمق چاه سر برنیاورده!
البته نه از سر تعمق عرفانی، بلکه از وحشت تیر و ترکش واقعیت.
بیچاره، داغ خواندن نماز میت را بر جسد منحوس جنرالهای قلابیاش هم بر دل ماند!
دیکتاتور کودککش، زنستیز، در حالی روزهای «اقتدار چاهنشینی» را سپری میکند که مردم در آتش جنگ، گرمای طاقتفرسا، بیبرقی، بیآبی، و بیامیدی میسوزند. باور کنید اگر همینطور ادامه دهد، رکورد زندگی زیرزمینی را از یحیی سنوار و حسن نصرالله هم خواهد ربود! لابد مشاوران امنیتیاش توصیه کردهاند که تا اطلاع ثانوی، هوا برای حضرت آغغغغغا پس است.
و جالبتر آنکه:
نایب امام زمان، آنقدر منتظر خروج امام از چاه ماند، که آخر خودش هم رفت پیشش!
شاید تا قرن بعد امام هم بیاید دیدارش؛ البته با این سرعت، ممکن است همانجا پایین، کنفرانس سرّی برگزار کرده باشند دربارهی چگونه دوام آوردن در تونل بدون دسترسی به هوای آزاد!
امیدواریم این، درسی باشد برای سایر رهبران پنهانشده در سوراخها؛ لااقل در دقیقه نود یک «سلام علیکم» از داخل چاه بفرستند!
از طرفی، همین حضرات، در اقدامی که بیشتر شبیه جوک آخر شب در رسانههای جهانیست، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تهدید کردهاند!
بله! از عمق چاه، فریاد میزنند: «اگر اطلاعات لو بدهی، تروریستهای نیابتیمون ترتیبت رو میدن!»
لابد فکر میکنند هنوز کسی آن اقتدار کاغذی را جدی میگیرد، در حالی که جهانیان فقط دارند به این «طنز تلخ قدرت» میخندند. بلند و بیپرده.
ملت!
از آن هیبت ساختگی، چیزی نمانده جز سایهای لرزان از ترس و توهم.
این حباب ترکیده.
این چاه، آخرِ خط است.
وقت آن رسیده که آخرین پرده این نمایش فریب و وحشت را ما پایین بکشیم؛
با فریاد، با ایستادگی، با اتحاد.
نه به جمهوری وحشت، سرکوب، ترور و بمب اتم
نه به رهبران چاهنشین و نایبان خودخوانده
آری به جمهوری دموکراتیک ایرانی؛ با مردم، برای مردم
ارسالی یاران جنبش رهایی بخش لر جهت درج در سایت ؛ www.lorabad.com