بختياري ها و مشروطه...
- توضیحات
- اتابک لرستانی
- بیانیەها
- بازدید: 2789
نوشته شده توسط Administrator | |
19 مهر 1387,ساعت 19:26:56 | |
قلعه ي سرداراسعد در چهارمحال و بختياري (جونقان)كه بنابراطلاع،آشيانه ي كلاغ ها شده است.وياد رنگ ها وتفنگهاي خاك خورده ي بختياري، درجبين آجرهاي بي رنگ آن بنا ،همه ي ما را به تمنا،فرياد مي زند. درحالي كه يك قرن ازجنبش مشروطه مي گذرد ، كم و بيش ـ ونه شايسته و بايسته ـ به ابعاد همه جانبه ی اين بخش از تاريخ كشور پرداخته مي شود . والبته درطول سال هاي اخير، بسياري از مورخان،اساتيد وگروه هاي سياسي از زواياي گوناگون به واقعه ي مشروطه نگريسته، غوررسي كردند وقلم زدند. مشروطه ، با تمام جوانب خرد و كلانش به نقد كشيده شده ، كه اين ، گوياي اهميت آن جريان ، در تاريخ نزديك كشور است. نگارنده قصد ندارد ـ وچنين بضاعتي هم ندارد ـ دراين يادداشت كوتاه جوانب تاريخي حضور بختياري ها را در جريان مشروطه واگويد.اما قرن گشت مشروطه ، بهانه اي شد تا ازآن نهضت و نقش آفرينان آن ، از جمله بختياري ها و سردارانش يادي دوباره شود.وقتي قوم بختياري با حضورتأثير گذاروپررنگش در جنبش مشروطه، وفتح تهران، يكي ديگر از مبارزات سياسي و مردمي ونيز همايش انقلابي خود را رقم زد، در پيشاپيش خود سرداران قبيله اش، از جمله، حاج عليقلي خان سردار اسعد، (مشهور به سردار اسعد دوم بختياري) را مي ديد.سرداراسعد كه حيات سياسي خود را با حبس يك ساله در زندان ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه آغاز كرده بود ، پس از مسافرت هاي متعدد به سرزمين هاي غرب وشرق ، بنا به مقتضيات روز و به هواي فرونشاندن آتش تيز استبداد محمد علي شاه ، درسال 1327 هـجري قـمري( 6 مه 1909 ميلادي) به وطن باز گشت وپس ازپيوستن به سپاه بختياري كه اصفهان رافتح كرده بودند، به دوكارعمده همت گماشت. اول: ايجاد اتحاد ايلي و برطرف نمودن معضلات قوم بختياري و ايجاد فضاي همدلي بين سرداران وسربازان بختياري.يادآوري اين نكته ضروري است كه سرداراسعد،همواره براي اتحاد و پيشرفت ايل بختياري تلاش مي كرده وحتي آن سردار ، مدرسه اي را براي فرزندان ايل بنا كرده بود و با اعزام معلماني از تهران به آموزش هم تبارانش همت گماشت. به طوری که امروزه ، اورا بنیان گذارو پیش قراول تاسیس و رونق مدارس در استان چهارمحال و بختیاری می شناسند.دوم: به عنوان فرمانده مجاهدين بختياري در راه فتح تهران وبه ثمرنشاندن جنبش مشروطه وپايان دادن به سلطه ي سنگين وسال خورده ي استبداد وخاموش كردن قائله هاي پراكنده پس از فتح تهران ،نقش غير قابل انكارخود و بختياري را در جريان مشروطه ثبت كرد. حاج عليقلي خان سردار اسعد، در جريان مشروطه دانست ، البته تا بدين جا،راهي بسيارطولاني را پشت سر نهاد.تلاش در ايجاد همدلي و هماهنگي با سران ايل قشقايي ، باوجود اختلافات ميان آن دو قوم وازهمه مهم تر ايجاد همدلي بين ايل بختياري و حل مشكلات درون ايلي به منظور ايجاد جبهه اي متحد ويك دل ،از عمده اقدام سردار اسعد در اين برهه ي حساس بود. سواي تلاش ها ومبارزات مجاهدين استبداد ستيز،ازسراسرايران زمين،از گروه ها وجريان هاي سياسي و نيز شاعران و نويسندگان وغيره ، سربازان و سرداران بختياري ، سوار بر اسب آزادي، رفته بودند تا سواران سال خورده ي توسن نا آرام استبداد را ، از زين به زمين بكشند و براي كاشتن درخت مشروطه جان فشاني ها كردند.همه مي دانندكه كتاب ها وكتيبه هاي تاريخي ،كم خبر ندادند از حوادثي كه براي تكيه دادن بر تختِ نامحكم حكومت، وسريرِ سستْ پايه ي سلطه ، چه جنايت ها كه در اندروني خاندان سلطه طلب، اتفاق افتاده وچه بسا پدري به دست فرزند و برادري به دست برادر ،كشته شده و حال آنكه سردار اسعد ، در پايان مبارزات خود و با نگاهی فرهنگی به مهم ترین اتفاقات و مناصب سیاسی، براي آن كه بين برادران و هم تبارانش خوني ريخته نشود از پذيرش هرسمتي جز در مدتي كوتاه چشم مي پوشد و بدين اتفاق ، حتي منصب شاهي را بر دار برادري ، حلق آويز مي كند.به هر حال موضوع حضور بختيار ي ها نيز همچون ساير مباحث تاريخي مشروطه به درستي واكاوي نشده ومتأسفانه هراز چندگاه ، كساني كه در اين حوزه مطالعه مي كنند و قلم مي زنند سردرچهار توي افراط و تفريط كرده و غبار تيرگي بر چهره ي حقيقت اين اتفاق نه چندان دور تاريخي پاشاندند.بر اين اساس، جا دارد دانشگاهيان و كارشناسان دلسوز ودانشمند تاريخ در اين حوزه قلم زنند و با تحقيق و تحليل همه جانبه ي مشروطه، مجموعه اي از سرگذشت و حضور و نقش بختياري را براي تمام علاقه مندان به تاريخ ودانشجويان و محققين تاريخ و ايل بختياري ،ارمغان دهند. در پايان بر فرزندان لر است که در استان هاي بختياري نشين كشور بويژه چهارمحال و بختياري، خوزستان ، لرستان واصفهان ، در آستانه ی يكصدمين سال مشروطه ی دوم و در قرنْ گشتِ آن حماسه ی ماندگار و براي پاسداشت مشروطه خواهانِ زنده ياد بختياري چند پيشنهاد را طرح مي كند:اول : برپايي همايش هايي ملي و محلي با محوريت مراكز دانشگاهي براي واكاوي جريان مشروطه وبه منظور سامان دهي مطالعات پراكنده مشروطيت وتبيين جايگاه بختياري هادرنهضت مشروطه.كه ازقضاموضوع حضورونقش بختياري ها بيشتر دست خوش حب و بغض ها شده و هم از اين رو، تحقيق در اين باره را دچار خدشه و بلاتكليفي كرده است. دوم: نام گذاري يكي ازاماكن عمومي (ميدان ، خيابان) شهرها به منظور يادمانيِ مشروطه و سرداران و سربازان دلير بختياري در اين جنبش، درشهرها يا مراكز استان هاي ياد شده. سوم:مرمت قلعه ي سرداراسعد در چهارمحال و بختياري (جونقان)كه بنابراطلاع،آشيانه ي كلاغ ها شده است.وياد رنگ ها وتفنگهاي خاك خورده ي بختياري، درجبين آجرهاي بي رنگ آن بنا ،همه ي ما را به تمنا،فرياد مي زند.ارسال مطلب توسط یکی از یاران جنبش رهایی بخش لرستان |
فراخوان کمک از اندیشه های آزادیخواهانه و عدالت طلب
- توضیحات
- اتابک لرستانی
- بیانیەها
- بازدید: 2509
نوشته شده توسط Administrator | |
17 مرداد 1387,ساعت 20:12:22 | |
تمام انتقادات را در راستای رسیدن به آزادی و حفظ آن در یک محیط کاملا برابر و دموکراتیک میپذیریم .زیرا اعتقاد داریم هر کس با هر موقعیت سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی فقط حق یک رأی دارد و بس . در اينجا به برخی پرسشهای آمده در طول این مدت میپردازیم پرسشهای مانند :چه چيز خوب و چه چيز زيباست؟ صحیح كدام است و اشتباه كدام است؟ چه چيز زشت و چه چيز بد است؟ بسيار پرسيده شده و ميشود . زيرا كه با طرح این سوالات است که ما را در رسیدن به اهداف این جنبش كماکان رشد و شکوفائی مورد انتظار را در ميان اين اصطلاحات اساسي پيشرفتی چشمگیر میبخشد. پرسشهايي از قبيل از كجا آمدهايم(ستم تاریخی بر ملت لـر )؟ زندگي سنتي چيست و چگونه از آن جدا شده ایم ؟ همه با زندگي نوين چه ارتباطي داريم و جگونه با آن تنظیم رابطه ومرتبط شده ایم ؟ چگونه و برای چه اراده کرده ایم و خواسته ایم پيشرفت نمائیم ؟
در این مقدمه اساسنامه جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 سعي و کوشش داريم که بعد از انتشار این مقدمه و اعلام فراخوان کمک از اندیشه های آزادیخواهانه و عدالت طلب تمام فرزندان مردم ستم کشیده لـر در داخل و خارج سرزمینهای لـر نشین برای تهیه و تنظیم یک اساسنامه که بعد ازنظر مشورتی همه پیشنهاداتی که امید است برای ما به آدرساین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریدارسال گردد،در آینده نزدیک منتشر کنیم . با توجه به موارد مشخص در این مقدمه پيشنويس اساسنامه جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 و با کمک فکری همه یاران این جنبش در آینده میخواهیم اساسنامه این جنبش سراسری را با کمک اراده شما عزیزان لـر در تمام سرزمینهای ستمدیده لر نشین بختیاری و لرستان یعنی از مسجد سلیمان تا بروجرد و از شهرکرد تا خرم آباد و از ایلام تا یاسوج بطور گسترده پخش کنیم، همراهان عزیز جنبش کوششهای متفاوتي را با ایده های گوناگون و تحقيقات کیفی در این راه در حال انجام دارند . به دلیل غیر قابل انکار بودن ایده های گوناگون و تحقيقات کیفی لازم و ضرورتی غیر قابل انکار است كه بدانیم ،با كدام زندگي مخالفیم و در راستای این تلاش و مبارزه خود در این جنبش ،در آرزوي چه نوع زندگي هستيم ؟؟ قطعا این اساسنامه مورد سوالهای فراوانی در آینده قرار ميگيرد که در همین ابتدای راه اعلام میکنیم تمام انتقادات را در راستای رسیدن به آزادی و حفظ آن در یک محیط کاملا برابر و دموکراتیک میپذیریم .زیرا اعتقاد داریم هر کس با هر موقعیت سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی فقط حق یک رأی دارد و بس . در اينجا به برخی پرسشهای آمده در طول این مدت میپردازیم پرسشهای مانند :چه چيز خوب و چه چيز زيباست؟ صحیح كدام است و اشتباه كدام است؟ چه چيز زشت و چه چيز بد است؟ بسيار پرسيده شده و ميشود . زيرا كه با طرح این سوالات است که ما را در رسیدن به اهداف این جنبش كماکان رشد و شکوفائی مورد انتظار را در ميان اين اصطلاحات اساسي پيشرفتی چشمگیر میبخشد. پرسشهايي از قبيل از كجا آمدهايم(ستم تاریخی بر ملت لـر )؟ زندگي سنتي چيست و چگونه از آن جدا شده ایم ؟ همه با زندگي نوين چه ارتباطي داريم و جگونه با آن تنظیم رابطه ومرتبط شده ایم ؟ چگونه و برای چه اراده کرده ایم و خواسته ایم پيشرفت نمائیم ؟ این سوالاتی است که مکررا پرسيده ميشود و در اذهان بسیاری مسلما وجود ش تضادی برای عدم پیوستن به این جنبش بوده و هست . از طرف ديگر عدم پيشرفت سريع جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 به صورت يك مبارزه آزادیخواهی درنيامدن بيانگر چيست؟ تصاوير گوناگون حق تعیین سرنوشت و براندازی دیکتاتوری حاکم بر جان و مال و .... كدامند ؟آیا در کلیت این جنبش راه را برچه چيزي ميگشايد؟ اينها مورد بازخواست قرار ميگيرند و سعي ميشود به شيوهاي صحيح مشاركتي در پيشرفت جوابها در چگونگی رسیدن به حق تعیین سرنوشت ، در اين جهت صورت گيرد.ضمن درس گرفتن از تجربیات مبارزات سایر ملل تحت ستم در ایران و سایر نقاط دنیا ، روش کپی برداری را فراموش کنیم ، زیرا که هر ملت دارای خصوصیات خاص خود میباشد و لذا بحث بر سر دادهها و ماتريالهايي موجود در مناطق لر نشین است كه در این جنبش ميتواند بعنوان حقيقي عینی و مشخص به آن متكي بود . یک حقیقت واقعی این است که موارد بسياري تجربه شده و به دست آمده كه مشابه آن در بسياري از كشورها با توجه به بافتهای آن اجتماع به دست نميآيد. قهرماني ها و شاید تجربه گذشته در خيانتها و ميانهرويهايي به عنوان تجربه در گذشته و درسهائی برای اکنون كه مبارزه رهايي ملي به رهبري واقعی مردم لـر و پیشتازی جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 آن را بهوجود آورده خود موارد عظيمي هستند که آسان میسر نمیگردد . در آینده این حق طلبی حتي در مورد هر دوره این مبارزه و يا هر شخصيتي که در این را جانانه اقدام کند ميتوان كتابي نوشت. ما سعي داريم در این اساسنامه و انتخاب این راه كه كليترين بيان اين موارد را در ارتباط با جنبش و دورهي رهايي ملت لـر و سختیهایش را در مسیر مبارزه و قبل و بعد از پیروزی ارائه دهيم. این مقدمه اساسنامه جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 سعي دارد كه از يك طرف حقيقت اليگارشيك ایران را و از طرف ديگر واقعيت فئودالي و عشيرهاي دوران قرون وسطايي منطقه را و از طرفي وضعيت فقير و روستايي زحمتكشان، كارگران و همچنين شخصيتها و مناسباتي را كه با گسستن قيد و بندهاي فئودالي و عشيرهاي شكل گرفتهاند را بيان نمايد. این اساسنامه هم محصول توسعهي عقیده آزادیخواهی و کوشش در راه آزادیبخشی است و همچنین تاحد ممكن ميتواند به توسعهي عقیده آزادیبخشی شكل ببخشد. به عنوان مثال:اگرچه با رقص ، شعر، موسيقي و نقاشي آزادی بدست نمی آید ، ولي ما با كمك در توسعهي ذاتي شعر، موسيقي ، نقاشي و رقص شادی بخش لـری ، با کمک از این هنرها و رزم فکری و پراکتیک ، آزادی ما فرزندان ڵـر حتمي خواهد بود. هدف از ارائه این پيشنويس بعنوان مقدمه اساسنامه جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 ، ارائهي كمابيش محتواي موارد و جنبه های مختلف در بالا بوده است. پيشنويس مقدمه اساسنامه جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 كه ميخواهيم توسعهاش بدهيم كم و بيش در اطراف سوالات بسیار زیادی شكل ميگيرد و چه بسیار سوالات پیش بینی نشده ای را نیز که در مسیر راه پر از فرازو نشیبمان پیش رو خواهیم داشت. از يك نظر حقيقت موجود و شرائط مشخص مردم لـر همین و هم همين است. بعضی همراهان عزیز و آگاه سعي میکنند ارتباط اين حقيقت موجود را با تعصب و محافظهكاري عظيم، يعني نظام اليگارشي و پسماندههاي فئوداليزم و در كنار آن چگونگي جلاي جامعه بوسيله مدرنيسم تقلبي نشان داده شود. اما و اما و اما ، همراه با تعريف ماهيت شخصيت انسان و حقوق انسانی آن ، يا شخصيتهاي موجود صاحب اتيكتهاي قلابي مانند تظاهر به وطنپرستي و تظاهر به چپگرا ئی و وووو توضيح داده و میدهند ، اما با این تفاوت که چرا توضیح را نمیدهند ، که ارتباط هويت ملي با رهايي اجتماعي نوين چيست؟ و يا نمايندگي آنان در سطح ملل تحت ستم مانند لر چگونه است و چیست و کجاست؟ کلیه مبارزان در جنبشها و اینکه اينگونه شخصيتها که در دوران تحت ستم و سرکوب بودن ،چگونه ظاهر شده و چگونه آنهابه مبارزه برای گرفتن حق تعیین سرنوشت خودش بمیدان آمده است؟ جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 2008/08/08 1387 مرداد ماه /// برابر با /// |
|
تاريخ بروز رساني ( 18 مرداد 1387,ساعت 20:23:31 ) |
مفاخر سرزمین
- توضیحات
- اتابک لرستانی
- بیانیەها
- بازدید: 2848
نوشته شده توسط atabak | |
13 تير 1387,ساعت 07:50:59 | |
اولین ایرانی که در امریکا پزشکی خواند یک بختیاری بود ! آقای دکتر محمد حسین عزیزی متخصص و جراح گوش ، گلو و بینی و پژوهشگر موزه ملی تاریخ علوم پزشکی ایران به معرفی کتابی در زمینه تاریخ پزشکی ایران پرداخته که در آن یادی شده از مرحوم دکتر ابوالقاسم بختیار اولین ایرانی که در امریکا درس پزشکی خواند و عمر خود را در خدمت به علم گذاشت علیرغم انتشار کشوری مطلب ارائه شده به نظر می رسد که باز خوانی آن در ویژه نامه محلی مسجد سلیمان خالی از لطف نباشد
دکتر عزیزی مطلب خود را تحت عنوان از کوههای بختیاری تا نیویورک ارائه داده و طی آن به معرفی کتابی به زبان انگلیسی پرداخته که فرزندان مرحوم بختیار ، خانم ها لاله و لیلی و آقای جمشید بختیار به یاد پدر تالیف نموده اند
در معرفی نامه منتشر شده آمده است که ابوالقاسم بختیاری سال ۱۲۵۰ هجری شمسی در بروجن چهار محال بختیاری به دنیا آمد و در ابتدا به سختی زندگی گذراند و به مشاغل گوناگونی از جمله فروشندگی کفاشی ، مغازه داری و معلمی روی آورد . مدتی در اصفهان بود و در سال ۱۲۸۹ هجری شمسی در سی و نه سالگی دانش آموز دبیرستان امریکایی تهران ( دبیرستان البرز بعدی ) شد مرحوم بختیار پس از دریافت دیپلم به قصد ادامه تحصیل راهی امریکا شد نخست در دانشگاه کلمبیا و سپس در دانشگاههای ایووا و داکوتای جنوبی به تحصیل پرداخت و سرانجام در پنجاه و پنج سالگی آموزش پزشکی خود را به اتمام رساند
در نامه ای که سالها بعد مرحوم بختیار برای فرزندش نوشت شرح دشواری های خود را تشریح نموده او برای پسرش نوشته بود : سن ۱۹ سالگی من فروشنده دوره گردی در کوههای بخیاری بودم که هزاران رویا در سر داشتم زمانی که به امریکا رسیدم من فقط مدرک دیپلم دبیرستان امریکایی تهران را داشتم بدون پول ، بدون آشنا و هیچ کس نبود که از من حمایت کند اما بر آن بودم که پزشکی را بیاموزم و هیچ کس در این کره خاکی نمی توانست مرا از راهی که در پیش گرفته بودم منحرف سازد !
مرحوم دکتر بختیار پس از پایان تحصیلات ازدواج کرد مدتی در امریکا ماند اما در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی به ایران بازگشت تا دین خود را به سرزمین ادا کند او در ایران بیمارستانی خصوصی دایر کرد و به انجام جراحی بیماران پرداخت سه سال پس از ورود او دانشکده پزشکی تهران تاسیسن شد و او به معاونت دانشکده پزشکی برگزیده شد در سال ۱۳۱۸ شمسی دکتر بختیار بعنوان جراح ارشد شرکت نفت ایران و انگلیس به خوزستان آمد ابتدا در آبادان بود و از سال ۱۳۲۱ شمسی در بیمارستان شرکت نفت مسجد سلیمان به خدمت پرداخت مرحوم دکتر بختیار تا سن نود سالگی در خوزستان و مسجد سلیمان ماند و در سال ۱۳۴۱ شمسی به تهران بازگشت در اسفند سال ۱۳۴۲ طی مراسمی از خدمات دکتر بختیار در دانشگاه تهران تقدیر بعمل آمد و سالن آناتومی دانشکده پزشکی بنام ایشان نامگذاری شد دکتر ابوالقاسم بختیار سرانجام در سن نود و نه سالگی در سال ۱۳۴۹ شمسی درگذشت او به مانند تمام بخیتاری های دیگر به فردوسی و شاهنامه عشق می ورزید و بنا به وصیت او فرزندانش مرحوم بختیار را در جوار تربت حکیم ابوالقاسم فردوسی به خاک سپردند
کتابی که آقای دکتر عزیزی به توصیف آن پرداخته اند البته هنوز به فارسی ترجمه نشده است امید است که محقق و مترجمی توانمند و دلسوز به ترجمه آن اهتمام ورزد اما آقای دکتر عزیزی مزایای کتاب را مروری بر تاریخ معاصر ایران با تاکید بر رویدادهای قوم بختیاری در کنار مرور زندگی نامه مرحوم بختیار می داند که تصاویر جالبی نیز در خود دارد می داند.
فرزندان مرحوم بختیار که به تالیف یادنامه پدر خود همت گماشته اند نیز خود پزشکان چیره دستی هستند . خانم دکتر لاله بختیار متخصص روان درمانی و نویسنده کتابهای متعدد درباره تصوف و خانم دکتر لیلی بختیار پزشک متخصص بیماریهای گوارش و مقیم امریکا هستند فرزند پسر مرحوم دکتر بختیار نیز آقای دکتر جمشید بختیار روانپزشک هستند که در تالیف کتاب خواهران خود را یاری کرده اند
بدون شک زندگی و تلاش بی وقفه مرحوم بختیار برای دستیابی به مشعل پر فروغ دانش و مقاومت کم نظیر ایشان در مسیری که طی کردند می تواند برای نسل جوان ایرانی سر مشق مناسبی باشد
دیگر اینکه افتخاری که ایشان در پیشگامی آموزش پزشکی در امریکا داشتند نیز می تواند باعث مباهات و خود باوری هم تباران بختیاری ایشان باشد http://www.baktyariha.blogfa.com/بر گرفته از سایت ......... |
سیزده اصل ساده برای پیش بینی آینده یک حکومت
- توضیحات
- اتابک لرستانی
- بیانیەها
- بازدید: 2637
نوشته شده توسط Administrator | |
21 فروردين 1387,ساعت 05:45:21 | |
آیا سیزده اصل برای بودن و نبودن یک حکومت را شنیده اید؟ این اصول کلی از جمله نظریات ، متفکر و اندیشمند ایرانی بنام " ارد بزرگ " است . شاید این اصول بتواند ما را به شناختی بهتر از موقعیت عصر خودمان برساند زیرا: بیچاره مردمی که فرمانروایانش رایزن ! ، و رایزنانشان فرمانروا هستند . شواهدی که نمایشگر فروپاشی و پیری نظام سیاسی هستند : شواهدی که نمایشگر ماندگاری و جوانی نظام سیاسی هستند : |
|
تاريخ بروز رساني ( 22 فروردين 1387,ساعت 05:26:10 ) |
نهادينه شدن تبعيض عليه اقليت هاملی و مذهبی در ایران
- توضیحات
- اتابک لرستانی
- بیانیەها
- بازدید: 2508
بهمن 1386,ساعت 04:59:30 | |
زمان نهادينه شدن تبعيض عليه اقليت ها ملی و مذهبی در ایران \\در پايان سده نوزدهم، جمعيت ايلات حدود ٣/١جمعيت كشور بود[1] كه اغلب از واحدهاى خود گردان تشكيل شده بودند. يرواند ابراهيميان در اين مورد مىنويسد: "...هرچند شمار اندكى از مردم شناسان مدعىاند كه در سراسر تاريخ ايران روستاها و شهرها وابستگى زيادى به هم داشتهاند، بسيارى از مورخان و سياحان معتقد بودهاند كه تا زمان رشد تجارت و بازرگانى در نيمه دوم سده نوزدهم، اكثربخشها/ روستاها / مناطق و قبايل تقريبا ً مستقل، عملا ً خودكفا و از لحاظ سیاسی اقتصادى خود مختار و اغلب خود گردان بودهاند(دقیقا مانند ایالات کنونی کشورهای مدرن که دولتهای منتخب مردم در قرن 21 حامی و مشوق آن هستند)
. "بخش چهارم"چهارم در دوبخش اول و دوم اين مقاله به طور عام، به واكاوى معنى و جايگاه حقوقى اقليتها پرداختيم. از بخش سوم به بعد، شكل گيرى اقليتها و نهادينه شدن تبعيض عليه آنها بررسى خواهد شد.سياست تمركز گرايى، بخش ديگرى از اقدامات رضا شاه بود كه با يارى سياستمدارن سرشناس در آن زمان نهادينه شد و امكان خود گردانىهاى محلى را براى اقليتهاى زبانى و قومى از ميان برداشت. ملك الاشعراى بهار دليل پيوستنش به طرفداران نظام متمركز سياسى كشور را چنين شرح مىدهد: "...بادرك اين مسئله كه عدم تمركز ايالتى به آسانى منجر به از هم گسيختگى ملى مىشود من از دولت مركزى حتى وثوق الدوله حمايت كردم و از كوچك خان خيابانى و تقى زاده، با وجود اينكه شخصا ً آنان را تحسين مىكنم، انتقاد كردم. به همين دلايل من به حمايت خود به طرفدارى از ايجاد دولت مركزى قدرتمند ادامه داده و برعليه تشكيل خود مختارى ايالتى هشدار دادم. ساسان ستبرفرآيند نهادينه شدن تبعيض عليه اقليتها در ايران |
|
تاريخ بروز رساني ( 06 بهمن 1386,ساعت 13:50:42 ) |